آوینآوین، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

آوین ،ثمره یک عشق

تقدیم به همسر مهربانم ...........

1391/9/27 17:10
نویسنده : مامان آوین
729 بازدید
اشتراک گذاری

 

به نام آفریننده عشق

امروز یکشنبه ٢٣ مهر سال ١٣٩١ هجری شمسی

آوین عزیزم امروز هشتمین سالگرد ازدواج من و بابا جون هست .امروز میخوام برای بابا جون بنویسم .برای تنها عشق رندگی ام

هشت سال پیش در بیست و سومین روز از فصل مهربانی خدا من و بابا جون دست در دست هم دل به دل هم دادایم و هنگامی که سوره عشق را میخواندیم با هم هم قسم شدیم که هیچ وقت همدیگه رو تنها نزاریم و یار هم باشیم

هشت سال در کنار هم با همه خوشی های زندگی خندیدیم و شادی کردیم و با سختی های زندگی سازش کردیم و نیشخندی زدیم و گفتیم جوجه همه زورت همین بود

همسر مهربانم تو مهربان ترین انسانی هستی که من در تمام عمرم دیدم و خواهم دید .

تو مهربان منی ،آغوشت برایم دنیاست .دنیایی که حاکمش من هستم .

نفست برایم نسیم بهشتی ست .عاشقانه هایت برایم بهترین نغمه است

نهایت دنیا من ،تنها تکیه گاه من تویی

تو اولین و آخرین عشق زندگی منی .

تنها دلیل من برای بودن و ماندن

دوستت دارم ومیدانم که  عاشقم هستی .میدانم که  همه دغدغه های تو آسایش و آرامش  و شادی من و دختر گلمان هست .

میدونم تنها حاکمان فلبت من و آوین هستیم

 

من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟
پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم
تنهاییت برای من …
غصه هایت برای من …
همه بغضها و اشکهایت برای من ..
بخند برایم بخند
آنقدر بلند
تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را…
صدای همیشه خوب بودنت را
دوستت دارم .......

نا ممکن است که احساس خود را نسبت به تو با واژه ها بیان کنم.
اینها سرشارترین احساساتی هستند که تا کنون داشته ام.
با این همه هنگامی که می خواهم اینها را به تو بگویم و یا بنویسم،
واژه ها حتی نمی توانند ذره ای از ژرفای احساساتم را بیان کنند.
گر چه نمی توانم جوهر این احساسات شگفت انگیز را بیان کنم، می توانم بگویم، آن گاه که با توام چه احساسی دارم...
آن گاه که با توام، احساس پرنده ای را دارم
که آزاد و رها، در آسمان آبی پرواز می کنم.
برای امروز و فردا
عهد می بندم
نهایت شادی را به تو هدیه کنم.
عهد می بندم
نه در صداقت تو شک کنم و نه بی اعتماد باشم،
بلکه حیات تو را با رشد و ژرفای بیشتری غنا بخشم.
و محبت تو را می پذیرم، بی آنکه دغدغه‌ي فردا داشته باشم
چون می دانم
فردا بیش از امروز دوستت خواهم داشت.

به امبد بیست و سوم مهر سال ١٤٦٣ که ٨٠ امین سالگرد ازدواجمان را در کنار هم باشیم .این شعر بی نهایت زیبا را که عاشقانه می سرایمش را تقدیم به تو میکنم بهترینم .

 

تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم

تو را به خاطر عطر نان گرم

برای برفی که آب می شود دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم    

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت

لبخندی که محو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می دارم

تو را به خاطر خاطره ها دوست می دارم

برای پشت کردن به آرزوهای محال

به خاطر نابودی توهم و خیال دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به خاطر زیبایی لاله های وحشی

به خاطر گونه ی زرین آفتاب گردان                                                     

برای بنفشیه بنفشه ها دوست می دارم

تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه کسانی که ندیده ام دوست می دارم

تو را برای لبخند تلخ لحظه ها

پرواز شیرین خاطره ها دوست می دارم

تو را به اندازه ی همه ی کسانی که نخواهم دید دوست می دارم

اندازه قطرات باران ، اندازه ی ستاره های آسمان دوست می دارم

تو را به اندازه خودت ، اندازه آن قلب پاکت دوست می دارم

تو را برای دوست داشتن دوست می دارم

تو را به جای همه ی کسانی که نمی شناخته ام ... دوست می دارم

تو را به جای همه ی روزگارانی که نمی زیسته ام ... دوست می دارم

برای خاطر عطر نان گرم و برفی که آب می شود و برای نخستین گناه

تو را به خاطر دوست داشتن... دوست می دارم

تو را به جای تمام کسانی که دوست نمی دارم... دوست می دارم.....................

 

           

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)